آسمونی ها

فـــرهنگ مهدویت در قرآن و عترت

آسمونی ها

فـــرهنگ مهدویت در قرآن و عترت

وظایف نــواب خــاص


برخی از وظایف نواب خاصّ - که از طرف امام مهدی ‏علیه السلام بر عهده آنان گذاشته شده بود - عبارت است از:


یک . پنهان نگه داشتن نام و مکان حضرت مهدی‏ علیه السلام و رفع شک و تردید درباره آن حضرت از احادیث نقل شده توسط نوّاب خاصّ و توقیعات صادر شده از طرف امام زمان ‏علیه السلام به دست آنان، معلوم می‏شود که نوّاب یک وظیفه دو جانبه داشته ‏اند:

از یک طرف نام و محل زندگی امام را نه تنها از دشمنان؛ بلکه از شیعیان مخفی نگه می‏داشتند و به وکلای خود آموزش می‏دادند که مبادا اسمی از آن حضرت به میان آورند. از این رو توانستند شیعیان را از خطر عباسیان مصون دارند.
از سوی دیگر، بر آنان لازم بود که وجود مبارک امام را برای هواداران مورد اعتماد به اثبات رسانند تا خط انحراف نتواند شک و تردیدی در میان آنها به وجود آورد.
ایشان در موقعیت‏های مختلف، به افراد مورد اطمینان می‏گفتند که حضرت را دیده‏اند و مکان‏های حضور او را یادآوری می‏شدند تا غبار شک از قلوب آنها زدوده شود.


دو . جلوگیری از فرقه گرایی و انشعابات شیعیان

فعالیت‏های سفیران، به این هدف صورت می‏گرفت که جماعت امامیّه را از انشعابات بیشتر با اثبات امامت پسر امام عسکری ‏علیه السلام مصون دارد. برای وصول به این هدف، اینان آن دسته از گفتارهای پیامبر و ائمه‏ علیهم السلام را - که دلالت دارد مجموع امامان به دوازده ختم می‏شود و آخرین آنان غیبت خواهد نمود - بیان می‏کردند
نوّاب در این مرحله، به موفقیت چشمگیری دست یافتند و توانستند انشعابات به وجود آمده در مکتب تشیّع را کمتر کرده و در نهایت به صفر برسانند


سه . پاسخگویی به سؤالات فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی

نایبان خاصّ، سؤالات فقهی و شرعی شیعیان را خدمت امام‏ علیه السلام می‏رساندند و پاسخ آنها را به مردم ابلاغ می‏کردند. در دوره نیابت نایب دوم، محمدبن عثمان، سؤالات فقهی بسیاری مطرح گردید و امام‏ علیه السلام در ضمن توقیعات متعدد و طولانی به آنها جواب داد
فعالیت‏های نایبان خاصّ به مسائل فقهی محدود نمی‏شد؛ بلکه وظیفه دیگر آنان حل مشکلات علمی و شرکت در بحث‏ها و مناظرات عقیدتی بود


چهار . مبارزه با مدعیان دروغین نیابت


پنج . اخذوتوزیع‏اموال متعلق‏به امام
نوّاب خاصّ امام ‏علیه السلام، هر کدام در دوران سفارت خود، وجوه و اموال متعلق به حضرت را تحویل می‏گرفتند و به هر طریق ممکن، به امام می‏رساندند و در مواردی که امام دستور می‏داد، مصرف می‏کردند


شش . سازماندهی وکیلان

«سیاست تعیین وکیل برای اداره امور نواحی گوناگون و ایجاد برقراری ارتباط میان شیعیان و امامان، از دوران‏های ائمه پیشین وجود داشت. در عصر غیبت، این تماس با امام زمان ‏علیه السلام، قطع گردید و محور ارتباط وکیلان با امام‏ علیه السلام، نایبی بود که امام زمان‏علیه السلام تعیین می‏کرد
مناطق شیعه نشین تقریباً مشخص بود و بنا به ضرورت در هر منطقه‏ای، وکیلی تعیین می‏شد و گاهی چند وکیل در مناطق کوچک‏تر، تحت سرپرستی وکیلی بودند که امام و یا نایب خاصّ برای آنها تعیین می‏کردند. این وکلا اموالی را که بابت وجوهات می‏گرفتند، به شیوه‏های گوناگونی به بغداد، نزد نوّاب می‏فرستادند و آنان نیز طبق دستور امام‏ علیه السلام در موارد بایسته به کار می‏گرفتند
در مواردی ممکن بود که برخی از وکیلان برای یک بار امام زمان ‏علیه السلام را ملاقات کنند؛ چنان که «محمدبن احمد قطّان» (از وکیلان ابوجعفر نایب دوم) به ملاقات امام‏علیه السلام نایل آمد.[1] اما معمولاً آنان تحت نظر نایب خاصّ امام، انجام وظیفه می‏کردند. به نقل از احمد بن متیل قمی، ابوجعفر ده وکیل در بغداد داشته که نزدیک‏ترین آنان به وی «حسین بن روح» بود - که بعداً نایب سوم شد. [2] از دیگر نزدیکان وی، «جعفر بن احمد بن متیل» بوده که از دید بسیاری وی جانشینی ابوجعفر خواهد بود. از روایتی دیگر، معلوم می‏شود که در برابر اموال داده شده به وکیلان، قبوضی از آنان دریافت می‏شد؛ امّا از نائب خاصّ، چنین قبوضی دریافت نمی‏گردید و زمانی که ابوالقاسم حسین بن روح را به جانشینی برگزید، دستور داد که از وی قبوضی نخواهند. [3]حضرت در انتخاب نواب خاصّ، به افرادی توجه داشت که از درجه اخلاص بالاتری بهره‏مند باشند و به هیچ عنوان، اسرار نیابت و محل و مکان امام را نشان ندهند، این طور نبود که بگوییم این نایبان «فقیه‏ ترین و دانشمندترین» افراد زمان خود بودند و البته نیاز هم به این مسأله نبود؛ چون مهم‏ترین وظیفه آنان، وساطت بین امام و مردم بود و همه مسائل فقهی، شرعی و مشکلات علمی را از امام‏علیه السلام می‏گرفتند و در اختیار مردم قرار می‏دادند، پس‏آن چیزی‏که در «وکالت» و نیابت مهم ورکن اساسی‏محسوب می‏شد، اخلاص، رازداری و بردباری بود. [4
پی نوشت ها
[1] کمال‏الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 442
[2] الغیبة، ص 225
[3] همان، ص 225 و 226؛ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه‏علیه السلام، ص 236، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاصّ امام زمان‏علیه السلام، ص 85
[4] تاریخ غیبت‏صغری، ص 372


برداشت از عاشورا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.