آسمونی ها

فـــرهنگ مهدویت در قرآن و عترت

آسمونی ها

فـــرهنگ مهدویت در قرآن و عترت

مــدعیــان دروغیــن

سه گروه مدعی مهدویت

کسانی که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته ‏اند، به اعتباری بر سه گروه قابل تقسیم‏اند:
یک. کسانی که دیگران روی انگیزه‏ های خاصی، آنان را «مهدی» نجات بخش خواندند.
دو. کسانی که به انگیزه جاه‏ طلبی و قدرت خواهی، چنین ادعای دروغینی کردند.
سه. کسانی که طبق نقشه استعمار و به اشاره بیدادگران، به چنین دجالگری و فریب دست یازیدند و بی‏شرمانه خود را مهدی نجات بخش، معرفی کردند.
گروه اول
از تاریخ این واقعیت دریافت می‏گردد که برخی از کسانی که مهدویّت بدانان نسبت داده شده، نه از سوی خود آنان سرچشمه گرفته و نه خود بدان ادعا راضی بودند؛ بلکه یاران و پیروان آنان چنین عنوانی را به آنها نسبت داده و این اندیشه را در آن روزگاران در میان گروه‏ها و مراکزی گسترش دادند. البته به جا بود که خود آنان، چنین ادعاهای دروغین و نسبت‏های نادرست را به شدّت نفی کنند؛ اما روشن نیست که چرا خود آنان در برابر این عنوان ساختگی، فریاد اعتراض بلند نکردند و پیروان آنها کوشیدند تا برخی علایم و نشانه‏های حضرت مهدی ‏علیه السلام را - که در انبوه روایات آمده - به این چهره‏ ها تطبیق و تفسیر نمایند!!
برای نمونه از این گروه می‏توان بدین چهره‏ها اشاره کرد:
1. محمد حنفیه (کیسانیه)
2. زید فرزند امام سجادعلیه السلام
3. محمدبن عبداللّه محض
گروه دوم
اینان کسانی بودند که به انگیزه‏های فریبکارانه و جاه‏ طلبانه، ادعای مهدویّت نمودند و برای جلب عواطف و احساسات، تسخیر دل‏ها و قلب‏ها و به دست آوردن قدرت و عظمت، به دروغ و دجالگری، خود را مهدی نجات بخش معرفی کردند!
این گروه بسیارند؛ از جمله آنان «مهدی عباسی» است. پدرش منصور دوانیقی ادعا کرد که پسرش «مهدی عباسی» همان مهدی موعود است! با اینکه این عنصر فریبکار پیش از این ادعا، به محمدبن عبداللّه محض - به عنوان مهدی نجات بخش است - دست بیعت داده بود و او را مهدی نجات بخش می‏دانست!
گروه سوم
اینان عناصری بودند که بر اساس نقشه استعمار و به اشاره استعمارگران، ادعای مهدویّت نمودند! استعمار پلید برای درهم کوبیدن اسلام و فروپاشی جامعه بزرگ اسلامی و افشاندن بذر اختلاف، کینه‏ توزی و جدایی؛ نقشه‏های خائنانه بسیاری کشید تا به هدف خویش برسد و جهان اسلام را ببلعد. از جمله نقشه‏های شیطانی آن در این میدان، ساختن مرام‏ها و مسلک‏های رنگارنگ در میان مسلمانان و بازی با مفاهیم و ارزش‏های مقدس و اعتقادات دینی آنان بود تا بدین وسیله، بذر بی ‏ایمانی و سست باوری و تزلزل دل‏ها و قلب‏ها را در جامعه اسلامی، پدید آورد! از چیزهایی که از آن در این میدان سوء استفاده کرد، اندیشه و عقیده به مهدی موعود بود، در این راه برخی عناصر را به دلخواه خویش تربیت کرد و به آنان دستور داد تا ادعای مهدویّت کنند و آنان را با همه امکانات در این راه یاری کرد که برای نمونه می‏توان به «علی محمد باب» اشاره کرد. [1] .

پی نوشت ها:
[1] ر.ک: امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص 565 تا 572.


برداشت از عاشورا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.