ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
مجموعه روایاتی که سخن از انتظار گفتهاند، به دو دسته کلی تقسیم میشود: دسته نخست روایاتی است که به انتظار فرج و گشایش به صورت عام و کلی اشاره کرده است. اگرچه مصداق کامل و تام آن «فرج عمومی» در سطح جهان با ظهور حضرت مهدی علیه السلام نیز هست؛ ولی هر گشایشی را نیز شامل میگردد.
دسته دوم، روایاتی است که در خصوص فرج قائم آل محمدعلیهم السلام و ظهور آخرین مصلح جهانی و موعود است.
یک . در دسته نخست با تعبیرهای متفاوتی مواجه میشویم:
- گاهی از آن به عنوان عبادت یاد شده است: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةٌ» [1] .
- گاهی از آن به عنوان برترین عبادات یاد شده است: همان حضرت فرمود: «اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ». [2] .
- گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده میشود و از آن به عنوان برترین کارهای امت پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله یاد میشود: «اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِی اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ». [3] .
- گاهی هم به آثار وضعی انتظار اشاره شده، خودِ انتظار فرج نوعی فرج و گشایش معرفی گشته است. در این باره امام سجّادعلیه السلام فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنْ اَعظَمِ الفَرَجِ». [4] .
- بالاخره رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله آن را برترین جهاد امت اسلام دانسته است فرمود: «اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتی اِنْتِظارُ الفَرَجِ». [5] .
دو . در دسته دوم نیز با مضامین فراوانی مواجه هستیم که برخی از آنها از این قرار است:
- امام صادق علیه السلام فرمود: «عَلَیْکُمْ بِالتَّسْلیمِ وَالرَّدِّ اِلینا وَاِنْتظارِ اَمْرِنا وَامْرِکُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِکُم» [6] ؛ «بر شما باد به تسلیم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج شما».
- امام باقرعلیه السلام نیز - آن گاه که دین مرضی خداوند را تعریف میکند - پس از شمردن اموری میفرماید: «وَالتَّسْلِیمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا...». [7] .
این تعبیرات همگی حاکی از این است که انتظار فرج - چه به معنای عام آن و چه به معنای خاصّ - در فرهنگ دین مقدس اسلام جایگاه والایی دارد.
اما انتظار چیست؟
ماهیت زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است؛ به گونهای که بدون «انتظار» زندگی مفهومی ندارد و شور و نشاط لازم برای تداوم آن در کار نیست. حیات حاضر و کنونی، ظرف پویایی، تلاش و حرکت به سوی فردا و فرداها است. این چنین پویایی و حرکتی، بدون عنصر «انتظار» ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقول بقا و پایداری و امید به تداوم حیات است که به زندگی کنونی معنا و مفهوم میبخشد و پویایی و نیروی لازم برای ادامه آن را تأمین میکند؛ از این رو است که ماهیت زندگی با انتظار پیوندی ناگسستنی دارد. پدیده انتظار انسان را به حرکت در جهت مناسب با آن بر میانگیزد و از هر حرکت و گرایش به جهتهای نامتناسب یا ناسازگار و متضاد با انتظار باز میدارد.
انتظارهای دیگر نیز - که از انتظار اصل حیات فراتر میرود و به انتظار آرمانها و هدفهای برتر حیات و فرازهای زندگی میرسد - اندیشه و عمل آدمی را در راستای تحقق آن آرمانها و هدفها، قرار میدهد و او را وا میدارد تا راهها و شیوههایی را برگزیند تا به خواستهها و هدفهایش نزدیک شود و موانع راه را کنار زند. از اینجاست که انسان به آمادگی و آماده سازی خود و محیط خود میپردازد و زمینه آرمانها و هدفهای خویش را فراهم میآورد.
پی نوشت ها:
[1] کشفالغمة، ج 2، ص 101؛ الأمالی طوسی، ص 405.
[2] کمالالدین و تمام النعمة، ج 1، ص 287. همچنین ر.ک: سنن الترمذی، ج 5، ص 565.
[3] عیون اخبارالرضاصلی الله علیه وآله، ج 2، ص 36؛ کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص 644.
[4] الاحتجاج، ج 2، ص 317؛ کمالالدین، ج 1، ص 319.
[5] تحفالعقول، ص 37.
[6] رجال کشی، ص 138.
[7] الکافی، ج 2، ص 23، ح 13.