یکی از اموری که همواره همراه انتظار فرج از آن یاد شده «صبر»است.
امام رضاعلیه السلام فرمود: «ما أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ اِنْتِظارَ الفَرَجِ» [1] ؛ «چه نیکوست شکیبایی و انتظار فرج».
آری انتظار بدون عنصر پایداری و شکیبایی و صبر در برابر مشکلات، پوستهای بدون مغز و قالبی بی محتوا است و در حقیقت انتظار نیست! روح و جوهر اصلی انتظار، مقاومت و صبر است. کسی که منتظر تحقق یافتن هدف آرمانی است؛ باید تا فرا رسیدن زمان پیدایی هدف و شکل گرفتن آرمان، پایداری و شکیبایی کند و تاب و توان خود را از دست ندهد و هر ناملایمی را در آن راه، با بردباری بپذیرد. و چون صبر و پایداری را از دست داد و بیشکیب گردید و تاب و توان بر زمین نهاد، انتظار را نیز از دست داده است؛ زیرا که پایداری و صبر، تحقّق بخش جوهر انتظار است. از این رو، همواره خصلت حیاتی و الهی انتظار با صبر و پایداری، قرین گشته است.
اما نکته بسیار جالبی که از روایات مربوط به انتظار ظهور حضرت مهدی علیه السلام به دست میآید، اینکه انتظار فرج قائم آل محمد تنها طریق نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد. بدان معنا که اگر کسی در انتظار راستین به سر برد، تفاوتی ندارد که به منتظر خویش دست یابد، یا دست نیابد.
در اینجا به پارهای از این روایات اشارهای میشود.
در میان همه ی آیین ها و کسانی که در انتظار موعود (به معنای عام) به سر می برند، نام شیعه چون قطعه ای فروزان که در آتش عشق به مهدی (عج) می سوزد، نمایان است.
در حقیقت همین شیعیان هستند که باید در این امر بزرگ و خطیر پیشگام شده و مقدمات ظهورش را فراهم سازند و امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر یک از شما برای قیام قائم (عج)» - هر چند با تهیه یک تیر - باید آماده گردد». (همان مدرک، ص
366)
در روایات اسلامی به این موضوع که شیعیان نقش مهمی در قیام قایم (عج) خواهند داشت، اشاره شده است:
«هنگامی که قائم قیام کند، خداوند شیعیان را از همه شهرها نزد او گرد می آورد». («تفسیرالعیاشی»، ج 1، ص 66)
هنگامی که قایم قیام کند، خداوند هر عیب و نقص را از شیعیان برطرف می کند، و دلهای آنان را چنان پاره های پولاد می گرداند. قدرت هر مرد از آنان را، به اندازه قدرت چهل مرد قرار می دهد. و آنگاه آنان حاکمان و فرمانروایان زمین و سران بزرگوار جهان خواهند بود). («بحارالانوار»، ج 52، ص 317)
این بیانات همه می توانند تاکید بر این امر باشد که، شیعه باید همواره حضور اعتقادی و اجتماعی خویش را، و تشکیلات سیاسی و نظامی - یعنی در واقع، «حضور شیعی» خود را در صحنه تاریخ نگاه دارد، تا سرانجام به هنگام ظهور، در محل جریان اصلی و به حق خود قرار گیرد. («خورشید مغرب»، ص 294)
ادامه مطلب ...نرجس خاتونمشهورترین نام مادر حضرت مهدی علیه السلام «نرجس» و کنیه ایشان «ام محمد» است. هنگامی که او (ملیکه) به اسارت مسلمانان در آمد خود را «نرجس» معرّفی کرد («روضة الواعظین»، ج 1، ص 255) تا احدی از اسرار او آگاه نشود و شاهزاده بودنش آفتابی نگردد.
محدثان برای آن بانوی بزرگوار، نامهای متعددی ذکر کردهاند: «نرجس»، «سوسن»، «صقیل» (یا «صیقل»)، «حدیثه»، «حکیمه»، «ملیکه»، «ریحانه» و «خمط».
از دیدگاه یکی از پژوهشگران علت تعدّد نامهای آن بانو، میتواند چند چیز باشد:
1. علاقه و محبت فراوان مالک او به وی بود. روی این جهت با بهترین اسما و زیباترین نامها او را صدا میزد. از این رو تمام نامهای آن بانو، از اسامی گلها و شکوفهها است. چون مردم این صداها و نامهای مختلف را شنیده بودند، میپنداشتند که تمام اینها نامهای آن بانوی بزرگوار است.
2. این بانوی گرامی از وقتی وارد کانون خانواده امام علیه السلام گردید، خط مشی و مسیر دیگری بر خلاف کنیزان دیگر دارد؛ زیرا او مادرِ بزرگ انسان ملکوتی و سلب کننده آرامش ستمگران، حضرت مهدی علیه السلام است. او فشار و ظلم ستمگران و حکومتها را میدید و میدانست که مدتی باید در زندان به سر برد. او میدانستکه بایدبرای حفظ خود وفرزند گرامیاش، نقشه هایی بیندیشد، تا حاکمان وقت، ندانند صاحب کدام نام را باید زندانیکنند وحامل نور مهدی کدام است.
زن و فرزند حضرت مهدی(عج)
از مجموع روایات سه احتمال درباره زن و فرزندان حضرت مهدی علیه السلام به دست میآید:
1. اساساً حضرت مهدی علیه السلام ازدواج نکرده است.
2. ازدواج انجام گرفته، ولی اولاد ندارد.
3. ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست.
لازمه احتمال اوّل این است که امام معصوم علیه السلام، یکی ازسنّتهای مهم اسلامی را ترک کرده باشد واین با شأن امام سازگار نیست. اما از طرفی چون مسأله غیبت مهمتراست وازدواج مهم؛ ازاینرو ترک ازدواج - با توجه به آن امر مهمتر - اشکالی ایجاد نمیکند و گاهی برای مصلحت بالاتر، لازم وواجب نیز هست.
برای تأیید این قول میتوان موارد ذیل را بیان کرد:
1. روایاتی حضرت خضررا بعنوان کسی معرفی کرده که وحشت تنهایی حضرت مهدی علیه السلام را در دوران غیبت برطرف میسازد و درحالیکه آن حضرت زن و فرزند داشت، نیازی به او نبود.
امامرضاعلیه السلام فرمود: «خضرعلیه السلام از آب حیات نوشید و او زنده است... خداوند به واسطه او تنهایی قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهاییاش را با وصلت او مرتفع سازد». [1] .
2. در روایات فراوانی از آن حضرت با القاب فرید (تک) و وحید(تنها) یاد شده است و این با زن و فرزند داشتن منافات دارد. [2] .
3. دستهای از روایات، ملازمان حضرتش را در دوران غیبت تنها سی تن از یاران خاصّ آن حضرت ذکر کره است. امام صادق علیه السلام دراین باره فرمود: «لابُدَّ لِصاحِبِ هَذَا الاَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ وَلابُدَّ لَهُ فی غَیبَتِهِ مِنْ عُزلَةٍ و نِعمَ المَنزِلُ طَیْبَةُ وَ ما بِثَلاثِینَ مِنْ وَحْشَةٍ». [3] .